اخیرا مهرنوش موسوی ادعاهائى را در مورد مضمون تماس میان علی جوادی و كورش مدرسی بیان كرده است. چه اهدافی از این اتهامات دنبال میشود؟ حزب اتحاد كمونیسم كارگری چه سیاستی را در رابطه با تماس با بخشهای مختلف جنبش كمونیسم كارگری دارد؟ چگونه باید با این سكتاریسم و فرقه گرایی در صفوف جنبشمان مبارزه كرد؟
سیاوش دانشور: بعنوان یک حزب سیاسی، ما پاسخ به هر بحث و اتهام نازلی را به مشغله خود تبدیل نمیکنیم. وظيفه ما و فلسفه تلاش ما تمرکز روى سوالات سياسى اساسى و امر رهبرى و سازماندهى جنبش مان است که امروز درگير مبارزه اى وسيع است. قرار است تصویری از ما ارائه شود که بتوان براحتی هرگونه اتهامی را به ما نسبت دهند. قرار است تصویر یک حزب بی پرنسیپ از ما ترسیم شود. منتهی هر چه تلاش میکنند، نتيجه معکوس ميگيرند. اتهامات هر نوشته ای از نوشته قبلی بزرگتر است.
یکی از این دسته اکاذیب اعلام این مساله است که علی جوادی از رهبری حزب اتحاد کمونیسم کارگری، در زمانی که بخشی از ما بشکل فراکسیون اتحاد کمونیسم کارگری درون ح ک ک فعالیت میکردیم، بمنظور مذاکره برای پیوستن به حزب حکمتیست و چانه زدن بر سر پست و مقام با کورش مدرسی تماس گرفته است! باعث تاسف است که کسانی تلاش میکنند جنبش کمونیسم کارگری را تا به این حد نزول دهند. لذا تکذیب این دروغ اهمیت چندانی ندارد. نشان دادن هدف آن مهمتر است. همينطور اخيرا در مطلب ديگرى ادعا کرده بود که "اپوزيسيون حزب کمونيست کارگرى" يعنى فراکسيون، نويد بشارت را فرستاد جلو!؟ اين تصويرهاى استريوتايپ براى اينست که چند سطر بعد مقام "تئوريسين" رابطه کمونيستها با جلال طالبانى را به ما الصاق کند و سايت روزنه هم آن را روى چشم ميگذارد و اين اکاذيب را منتشر ميکند. اين رفتارها از نظر من سبک، غير سياسى و مخرب است. کسى که بحث و جدل سياسى را تا اين حد نازل ميکند تنها نشان ميدهد که مقام بحث و جدل براى خودش کجا قرار دارد. نکته مهمتر اينست که ميخواهند از رابطه افراد در احزاب کمونيست کارگرى يک جرم سياسى بتراشند! هدفشان بالا بردن ديوار نفرت است. طورى ميگويند و مينويسند که گويا "رابطه ما با رژيم اسلامى" را افشا ميکنند!؟ هدف اين روشهاى فرقه اى و غير مسئولانه تخريب مناسبات سياسى کمونيستها و فعالين جنبش کمونيسم کارگرى است. هدف اينها ايجاد تابوها و ديوارها و اتهاماتى از پيش ساخته است که حتى هر رابطه سياسى و سالم افراد را نيز محدود و زير سوال ببرد. اين روشها قديمى و کهنه اند. روشهاى رايج جريانات فرقه اى و چپ راديکال اند که هميشه حقيقت را براساس موقعيت فعلى خود و منافع سکتاريستى خود ميسنجند. هر درجه سکوت در مقابل اين روشها تنها منجر به تقويت آن ميشود.
فراکسيون اتحاد کمونيسم کارگرى برخلاف ادعاى مهرنوش موسوى و برخلاف اظهار نظر قبلتر رهبرى دو حزب زير هيچ مقررات حزبى نزد. حزب کمونيست کارگرى مرتبا اعلام ميکرد که پرونده ما سنگين و سنگين تر ميشود اما نتوانست يک مورد چنين ادعائى را اثبات کند. در دوره فراکسيون شوراى رهبرى فراکسيون متشکل از کادرها و در مواردى اعضا در تمام تصميم گيريها شريک بود و بدون اين مکانيزم ما يک قدم برنداشتيم. ما بعنوان فراکسيون هيچ تماس رسمى و غير رسمى با رهبرى حزب حکمتيست و شخص کورش مدرسى نداشتيم. ادعاى مهرنوش موسوى تنها يک دروغ با هدف تخريب مناسبات کمونيستها است. سياست "مخفى" ما از روز اول تشکيل فراکسيون روشن بود و در کنفرانس اول حزب طى قرارى تاکيد شد. سياست ما ايجاد رابطه سياسى و رسمى با رهبرى هر دو حزب و بخشهاى مختلف جنبش کمونيسم کارگرى است. اختلاف نظر ما با سياستهاى رسمى اين دو حزب، که طى سمينارها و مقلات متعدد بيان شدند، مانعى براى ايجاد اين رابطه نيست. سياست کمونيستى ما علنى است و نيازى به افشاگرى اين و آن ندارد. ما نه فقط مخالف سياستهاى تاکنونى و ايجاد نفرت در مناسبات بخشهاى مختلف اين جنبش هستيم بلکه آگاهانه ميخواهيم اين ديوار نفرت را ويران کنيم. ما نه حميد تقوائى و نه کورش مدرسى را "نجس" نميدانيم. ما از بحث و نقد سياسى متين و صريح استقبال ميکنيم. يک ذره از مواضع اصولى و کمونيستى مان تحت هيچ شرايطى کوتاه نمى آئيم و به سياستهاى فرقه اى از هر سو اجازه نميدهيم بيش ازاين تيشه به ريشه اين جنبش بزنند. ما بنا به تصميم رسمى مان با تمام کمونيستهاى کارگرى در سطوح مختلف رابطه ميگيريم و اين به هيچ کس مطلقا ربطى ندارد. نه فقط اين سياست اعلام شده ماست، بلکه و دقيقا در مقابل سياستهاى فرقه اى چپ راديکال، گسترش اين رابطه سياسى سالم را بين کادرها و فعالين اين جنبش توصيه و تشويق ميکنيم. ما فرهنگ اتهام زنى چپ راديکال و فرقه اى را خوب ميشناسيم. اهداف سياسى اين تبليغات را خوب ميشناسيم. پيامدهاى منفى اين سياستها را براى جنبش کمونيسم کارگرى از جمله ميدان دادن به غير اصوليگرى خوب ميشناسيم. ما وظيفه خود ميدانيم که در کنار فعاليت و تلاش براى احيا و تقويت سنتها و سياستهاى مارکسيستى منصور حکمت و توجه به ماتريال انسانى کل جنبش کمونيسم کارگرى، قاطعانه سياستها و فرهنگ و روشهاى مخرب چپ راديکال و فرقه اى را نقد کنيم و کنار بزنيم. اظهارات مهرنوش موسوى فقط تاسف آورند، همين!
اما مستقل از اظهارات مهرنوش موسوى اين فرهنگ و ادبيات غير کمونيستى توسط رگه هاى افراطى در اين احزاب دامن زده ميشود. اين رگه که خوشبختانه هنوز نتوانسته است کل اين جنبش را مسموم کند، از پايه اى ترين و بديهى ترين معيارهاى انسانى و آزادمنشانه و منصفانه اين جنبش عبور کرده است. بى مهابا اتهام ميزند، بى حرمتى را به اوج رسانده است، غير مسئول و فرصت طلب است، هدفش انتشار و گسترش نفرت است، نتيجه کارش سرد کردن افراد از امر تحزب کمونيستى است، هر مخالف و منتقدى را با ده اتهام از پيش آماده منکوب ميکند، در بحث و استدلال عميق کمونيستى و قانع کردن ناتوان است و بجايش به اين روشها رو مى آورد. اين رگه سرسوزنى منفعت اين جنبش و حرمت و ارزش افراد برايش مهم نيست، ديدى ابزارى به هر کس و به همه دارد، روشهايش تابع اصول خاصى نيستند، به همه چيز شبيه است بجز آزادمنشى و انسانگرائى کمونيسم کارگرى. ما قبل از اينکه صرفا به ادعا و يا فحاشى اين خط نگاه کنيم به خود سياست و پيامدهاى آن توجه داريم و بدون ترديد محکم در مقابلش مى ايستيم. سياست عملى ما اينست که اثباتا تصوير متفاوت و اجتماعى و انسانى کمونيسم کارگرى را در مقابل جامعه بگيريم و پراتيکى کمونيستى را دنبال کنيم. نقد اين رگه و جست و خيز آن از اينرو اهميت دارد که اجازه ندهيم به نام و زير پرچم کمونيسم کارگرى هر رفتار ارتجاعى و فرهنگ عقبمانده و غير مسئولانه را قالب کنند. اگر اين رگه به نام خودش و مستقل از کمونيسم کارگرى حرف ميزد و عمل ميکرد، قطعا ما يک دقيقه وقتمان را برايش تلف نميکرديم. چون بيرون ما، در ميان جريانات فرقه اى و دست راستى، معادل اينها به وفور وجود دارند و توجه کسى را جلب نميکند.
آنچه کادرهاى کمونيست کارگرى بايد بدقت به آن توجه کنند، اين است که اجازه ندهند در فضاى مسموم فرقه اى اين سياستها را به نام آنها و کمونيسم کارگرى پيش ببرند. *